یه وقتایی واقعا دلم میخواد برای یه بارم که شده ببینمش.

یه بار دیگه.

اینبار اگه دعوام بکنه هم مهم نیست.

اگه با عصاش بیفاته دنبالم که اینقدر مرغ و جوجه ها رو اذیت نکن و سر به سرشون نزار اشکال نداره.

اگه بگه تو برای چی اینقدر حرف میزنی ناراحت نمیشم.

ای کاش میشد یه بار دیگه بتونم ببینمش و مث همیشه بلافاصله بعد از وارد شدن به خونه ، قبل از درآوردن لباس هام بپرم بغلش و صورت چروکیده شو بپوسم و بعد که بخوام دستشو ببوسم نزاره و جاش گونه مو ببوسه .

تازه تو این چهار سال فهمیدم وقتی بابابزرگ نیست چقدر سخته همه چی!

مخصوصا روزای عید، مخصوصا شب یلدا، که همه چی دیر میگذره و رو روال عادی ش نیست.

روز مرگش خیلی غم انگیز بود برام.

ای کاش میتونستم اون روز رو فراموش کنم و خاطراتشو محو کنم ولی نمیشه.

.

.

.

بابابزرگ عاشقتم.

وقتایی که کسی درمورد بابابزرگش حرف میزنه و یادم میاد تو نیستی دلم خیلی هواتو میکنه.ای کاش یه بار دیگه بیای به خوابم.‌

 

* این بابابزرگ همون بابابزرگی عه که برای اسامی پیشنهادی برامن اسم ام البنین رو انتخاب کرد. به خدا اگه این اسمم میشد تا الان سکته کرده بودم. + ام البنین اسم نیست. لقب مادر حضرت ابوالفضل عه. و این لقب رو به خاطر اینکه مادر چند تا پسر بود بهش گفتن. فک کن اسم یه بچه یه ساله ام البنین باشه -_- فکرشم دیوانه کنندس.خلاصه که از مادر یه دنده ام واقعا ممنونم که به حرفای پدر بزرگ اهمیتی نداد همین اسم نه چندان جالب رو برام گذاشت. هر چی هست از ام البنین که بهتره ><

** امسال به خاطر شیوع بیماری کرونا، سالگردشو نگیریم به احتمال زیاد

*** میشه یه خواهش کنم؟!؟ یه فاتحه برای شادی روح عزیزاتون بخونین (یا بفرستین؟! صلواتو میخونن فاتحه رو میفرستن یااا؟؟! صلوات رو میفرستن فاتحه رو میخونن؟!نمیدونم کنار هم میاد من گیج میشم)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها